ماهیت معجزه چیست؟
معجزه نشانی است که به دور از عادت معمول بشری پدید میآید، به گونهای که پیش از آن حادثهای شبیه این عمل اتفاق نیفتاده است، نه تنها چیزی بر آن غلبه نمیکند، بلکه هیچ چیز معادل آن نیست. معجزه عملی عادی نیست، در عین حال نامعقول هم نیست، از این جهت که علت ایجابی نداشته باشد یا میان معجزه و آن علّت ارتباط ضروری نباشد، بلکه هم معجزه علّت خاصی دارد، هم میان وقوع آن و علتش رابطه ضروری هست. چون قانون کلی علیت در تمامی جهان هستی حکم فرماست و هر موجودی که وجودش عین ذاتش نباشد، معلول است و نیازمند به علّت دیگری غیر از خودش (چنانکه از مولایمان حضرت رضا(علیه السلام) در مباحث پیشین گذشت). از این رو چیزی که وجودش عین ذاتش نیست و در وجود یافتن به غیر نیازمند است، معقول نیست که بدون علت وجود پیدا کند.
اما از آنجا که اصل علیت و قانون نیازمندی معلول به علّت برگرفته از حس نبوده، بلکه ریشه در عقل دارد چنانکه ابنسینا در کتاب «شفاء» خود چنین آورده است: «درک رابطه علّیّت میان دو موجود که علّت و معلول هستند، به عهده حس نبوده، بلکه عقل مدرک حقیقی قانون علّیت است؛ یعنی اگر دو موجود در کنار یکدیگر باشند، تنها چیزی که حس درک میکند، همراهی آن دو است، ولی این گونه نیست که هرگاه دو چیز همراه یکدیگر باشند، یکی علّت دیگری باشد. ممکن است موارد زیادی اتفاق افتد که حس و تجربه دو موجود را در کنار هم بیابد و این امر نفس آدمی را به رابطه علیت میان آن دو قانع سازد، ولی این اقناع معتبر نیست» از این رو اگر حس موجودی را در کنار موجود دیگر بیابد، که صدور یکی از دیگری متعارف نباشد، نیز اگر حس دو موجود را از یکدیگر متمایز دریابید که انفکاک آن دو از یکدیگر معمول نیست، در هر دو حالت نوعی خرق عادت صورت گرفته، امری خلاف معمول رخ داده است، ولی قانون علیت نقض نشده است. حق یافتن علیت میان دو موجود به واسطه عقل صورت میگیرد و حس نمیتواند یافتهای عقلانی را نقض کنند.
چنانکه درک قانون امتناع ترجیح بدون مرجح، عقلی است و با یافتههای حس نقض نمیشود که انسان در حال فرار یکی از دو طرف را بدون ملاحظه مرجحی میگزیند. زیرا در تمامی موارد برهان عقلی اقامه میشود که هیچ معلولی بدون علّت پدید نمیآید، چنانکه هیچ معلولی از غیر علّت اصلی خود صادر نمیشود. بنابراین هر موجودی که وجودش عین ذات او نباشد، باید به علّت ویژه خود مستند باشد و آن علت ویژه نیز به موجودی منتهی میشود که وجودش عین ذاتش باشد و این موجود کسی نیست جز خداوند سبحان که آفریننده هر چیز است.
فلسفه الهی از منظر امام رضا (ع)صفحه 173
.....برهان عقلی در اثبات صدق گزارههایی که موضوع آنها معارف است و
نیز در اثبات صحت دعوت پیامبر به این گزارهها کفایت میکند، ولی (برهان عقلی) به تنهایی برای اثبات صدق ادعای پیامبری و رسالت بس نیست. زیرا برای اثبات پیامبری یک شخص خارجی همچون شخص پیامبر قابل نمیتوان برهان عقلی آورد.
چون اقامه برهان عقلی برای قضایای کلی سودمند است.
افزون بر آنکه هیچ رابطه تلازمی میان صدق گزارههای دینی و صدق پیامبر در خصوص اخباری غیر از گزارههای دینی نیست. چون صدق گزارههای دینی که پیامبر به آن دعوت میکند، برهان پذیر است، ولی صدق ادعای پیامبر برای نبوت خویش، با برهان عقلی ثابت نمیشود. از این رو به مجرد اقامه برهان عقلی برای اثبات صحت دعوت پیامبر به معارف نظری و اصول دین و حکمتهای عملی، نمیتوان نبوت آن شخص معین را ثابت کرد.
بنابراین، راه شناخت نبوت برای هر شخصی فقط در دو راه شهود عرفانی و مشاهده معجزه است. شهود عرفانی ـ چنانکه گذشت ـ برای شمار اندکی از انسانها میسور است و کسانی که تقوای خالص روزی ایشان شده است، به گونهای که از نعمت فرقان و تشخیص حق از باطل بهرهمند باشند، میتوانند به مقام شهود عرفانی دست یابند؛ (إِن تَتَّقُوا اللّهَ یَجْعَل لَکُمْ فُرْقَاناً)[1].
چنین افرادی از طریق نور تقوا درمییابند که چه کسی پیامبر است و خداوند چه کسی را رسول خود برای مردم برگزیده است. زیرا خود را چنان که شایسته مقام آدمی است، به لباس تقوا بیاراید، هزار در به روی او گشوده میشود و هزاران دریچه روشنایی و علم برایش باز میگردد؛ از این رو هیچگاه در تنگنای جهالت و حیرت واقع نمیشود؛ (وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَهُ مَخْرَجاً وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لاَ یَحْتَسِبُ)[2].
رزق همان عطایای معنوی و مادی خداوند به متقین است. افزون بر این، وی را
مشمول نعمتهای ظاهری و باطنی خود میگرداند. شاید ایمان حضرت علی(علیه السلام) به رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و ایمان حضرت لوط(علیه السلام) به حضرت ابراهیم(علیه السلام) و ایمان یحیی(علیه السلام) به حضرت عیسی(علیه السلام) از همین نوع باشد و از این دست است ایمان بعضی از اصحاب خاص حضرت رسول(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به ایشان که این نوع ایمان در واقع ثمره تقوای خالصانه آنان بوده است. ولی باید توجه شود که دارندگان این نوع ایمان به پیامبر، بسیار اندک است. زیرا این شیوه ایمان آوردن به پیامبر و پذیرفتن ادعای نبوت ایشان، راهی بسیار دشوار و درّهای بسیار ناهموار است.
بنابراین، تنها راه متعارف برای تشخیص نبوت شخص خاص همان مشاهده معجزه است که به یک مقدمه عقلی ضمیمه شود. این مقدمه عقلی نشان تلازم صحت ادعای شخص برای پیامبری و معجزهای است که همراه با تحدّی و مبارزه طلبی باشد.
[فلسفه الهی از منظر امامرضا (ع) - صفحه 161]
با توجه به اینکه مطلب مربوطه طولانی است بخشی از آن ارائه گردید لطفا برای مطالعه کل مطلب به آدرس مذکور مراجعه فرمایید