راه سوم. روش حکما
حکما نیز برای ضرورت بعثت انبیا برهان اقامه کردهاند. اصول و مقدمات برهان حکما عبارت است از:
1. انسان برای رسیدن به کمال وجودی خود و اتّصاف به حسن معاش و رسیدن به صلاح معاد، محتاج مشارکت و تعاون و زندگی اجتماعی است تا در پرتو این زندگی اجتماعی نیازمندیهای خود را برطرف کند. از این اصل، اصطلاحاً با عبارت «انسان مدنیّ بالطبع است» تعبیر میشود.
2. انسان در عین نیازمندی به تعاون،خودخواه است؛یعنی بهگونهأآفریده شده است که اَصالتاً خود را دوست دارد و چیزهای دیگر را به تبع آن میخواهد؛ یعنی او همه چیز را برای خود میخواهد. این اصل به معنای نکوهیدهاش به طبیعت انسان برمیگردد و نه به فطرت او، ولی به معنای نیکوی آن به فطرت بازگشت میکند.
3. انسان، چون خودخواه است به حدود و حقوق دیگران تجاوز میکند و در نتیجه، اختلاف و تشاجر تولید میشود که در پی آن هرج و مرج و اختلال نظم و گسیختگی پیوندهای اجتماع پدید میآید و بر اثر همین اختلال نظم و تشاجر و اختلاف، بشر از رسیدن به سر منزل کمال و صلاح معاش و معاد باز میماند؛ زیرا همگان خود محورند و دیگران را در مدار خودخواهی میطلبند؛ یعنی دیگران را برای
خود میخواهند.
4. انسان در پرتو قوانین و برنامههایی که از وحی سرچشمه میگیرد، میتواند حس خودخواهی را تعدیل کند و این، جز از قانون الهی حاصل نخواهد شد؛ زیرا تدوین قانون از انسان خود محور، نتیجهای جز وضع قانون خود مدار ندارد.
5. علم و حکمت خداوند اقتضا دارد که این نیاز انسانی را تأمین کرده، قوانین جامع حق محور را در اختیار انبیا قرار دهد تا آنها را به بشر ابلاغ کنند؛ زیرا بیاعتنایی به نیازمندی انسان و در اختیار قرار نگرفتن قوانین وحیانی و برنامه تکامل انسان، مناقض حکمت خداوند، و مستلزم نقض غرض است، و چنین چیزی مستحیل است[1].
گفتنی است که این تقریر در نوشتار بسیاری از حکمای متقدم و متأخّر اسلامی مانند «بوعلی (رحمهالله) » در کتاب الهیات شفا و «صدرالمتألهین (رحمهالله) » در کتاب مبدأ و معاد آمده است و کلام شیعه، مطابق اصول فلسفی حکمای اسلام است. از اینرو، در نوشتار محقق لاهیجی نیز ظهور کرده است.
(دینشناسی آیة الله جوادی آملی صفحه 44)