سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش را بجویید هرچند در ژرفای دریا فرو روید و خونتان بریزد . [امام صادق علیه السلام]
مشخصات مدیروبلاگ
 
فرشته آسمانی[303]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
قطره و دریا مجله آرامش خورشید تابنده عشق در انتظار آفتاب upturn یعنی تغییر مطلوب حجت الاسلام والمسلمین یوسف ذوالفقاری آهنگ @@@وطنم جزین@@@ دلتنگ... بی نشانه alone hamidsportcars سپیده خانم بوستـــــان ادب و عـرفــان : وب ویژه تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید دل نوشته های علمی پژوهشی تجربی بلوچستان دنیای عکس و اطلاعات آموزش رباتیک در کرج,رباتیک,ربات,رباتیک البرز,صنایع رباتیک آراد -««««(حبیبی حسین)»»»»- چشمـــه ســـار رحمــت جوک بی ادبی طنین تمدن اسلامی ساعت یک و نیم آن روز حدیث منتظران قائم (عج) .: شهر عشق :. منادی معرفت پیامنمای جامع دلـتنگــ همیـشـگـــــــــی رها فــشــفــشــه محمدمبین احسانی نیا مرام و معرفت هدهد دل شکســــته عشقی به پاکیه عشق شیرین و آبتین دل نوشته منتظر نباش تا پرنده ای بیاید و پروازت دهد در پرنده شدن خویش بکوش ●◌♥DELTANGI♥◌● علمدار بصیر در آغوش خدا زندگی جملات قصار و شنیدنی بسیج دانشجویی دانشکده علوم و فنون قرآن تهران .:دلنوشته های دانشجویی:. دختر و پسرای ایرونی غزلیات محسن نصیری(هامون) Hunter نوشته های یک دختر تنها و ساده و عاشق آتیه سازان اهواز عشق پاک دوستانه هرچه می خواهد دل تنگم میذارم احساس رویایی باکری میاندوآب جدید ترین مطالب عرفان وادب شَبـَــــــــــــــکَة المِشـــــــــــــکاة الإسلامیــــــــــة جک و لطیفه برات محمد هدایتی yas عاشقانه ها مشق عشق ناز به رنگ ابی Dream high نگار بهار عشق عشق بزرگ ترین دروغ دنیاست دل شکسته دانلد اهنگ های جدید گفتگو با خدا حرفهایی ازجنس بهشت لوووس یاور 313 مجله اینترنتی بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور - واحد دررود مطالب عاشقانه تینا صدای مردم نی ریز ردپای عشق شهید آوینی دختر بهورز EshGhrOyaIimAn عفاف و حجاب ❤خاکســـــــتر عشـــق❤ مقاله های تربیتی بهاره تنها دلنوشته یه احسان به نام خالق عشق آموزش تست زدن کنکور نسیم تسنیم زندگی در باغ عشق vagte raftan جک صداقت متن ترانه ماندگارترین آهنگ های ایرانی ღღღ معرکه همون قلقلک ღღღ آنجا که عقاب پر بریزد بدون عنوان ریاضیات دل گویه های فطرسی تک صلیب عشق @@@ تنهای عاشق @@@ عشق بسوی ظهور hoghoogh iran v binolmelall عاشق خدا کسب در آمد آسان از اینترنت $$$$sara$$$$ نم نم باران ...مردانگی افسانه شد.. بـــــــــــــــــهــــــــنـــــــــــــوش جوکستان حرف های نگفته دلهای شکسته بارانی از غم زمان-زندگی؟ فقط خدا آرنیکان

 پرواز

گل تقدیم شماقرآن کریم از سیر انسان به «صیرورت»، یاد کرده است. تفاوت صیرورت با سیر در این است که سیر (با سین) به معنای حرکت است که در همه اجرام زمینی و آسمانی، وجود دارد. اما صیرورت (با صاد) یعنی تحوّل و شدن و از نوعی به نوع دیگر و از منزلتی به منزلت دیگر و از مرحله ای به مرحله دیگر، تکامل یافتن.

گل تقدیم شمایک خودرو که در بزرگراهی شتابان به پیش می‏رود و نیز میوه ای که مرحله های گوناگون را پشت سر می‏گذارد، هر دو در حرکت اند. اما اوّلی به نحو سیر و دومی به نحو صیرورت؛ زیرا اگر چه میوه هم از خاک، حرکت کرده و از راه ریشه، جذب درخت شده و بعد به مرحله شکوفه رسیده و پس از آن به میوه کال و خام و سپس رسیده و پخته و بعد هم در کارخانه به عصاره آن میوه تبدیل شده است و برخی از این حرکت ها سنّتی و بعضی صنعتی است، اما این حرکت به نحو صیرورت و تحوّل است نه به منهاج سیر صرف و حرکت بحت.

گل تقدیم شمانیز عطر خوش بویی که شامه ها را می‏نوازد وفضا را عطر آگین می‏سازد، تحوّل خود را از خاک، آغاز کرده وحالت های بوته وغنچه و گل وگلاب را پشت سرگذاشته و این گونه، «شده است». این شدن را که حرکتی درونی است، صیرورت گویند.

گل تقدیم شماانسان ها نیز که بی‏استثنا در حال سیر و حرکت اند، صیرورت و تحول و شدن را پیش رو دارند که نهایت آن، لقای حق (تبارک و تعالی) است؛ زیرا هر کدام، چهره ای دارند که رهبری آن چهره به دست خداست: (ولکلّ وجهة هو مولّیها)[1]. کسی که به سوی فضیلت و عدالت و استقلال و آزادی از غیر خدا و تواضع و فروتنی و پاکدامنی و امانت و... حرکت می‏کند، سیر الی الله دارد و کسی که به سوی رذیلت ها پیش می‏رود نیز به ملاقات خدا می‏رود. اما اوّلی به لقای أرحم الرّاحمین می‏رسد و دومی به ملاقات اشدّ المعاقبین. نه در صورت اول، شخص دیگری غیر از انسانِ صالح، تحسین می‏شود و نه در صورت دوم، دیگری غیر از فرد طالح توبیخ می‏گردد؛ زیرا:

      اگر بار، خار است، خود کشته ای     وگر پرنیان است، خود رشته ای

گل تقدیم شماآن که نرم گفتار و نرم رفتار و نرم خوست، گویی در جامه پرنیان و حریر آسوده است و آن که در حال تهاجم و خیانت و مزاحمت برای دیگران است، گویی بستری از تیغ، فراهم آورده و خود را به درد و رنج، گرفتار ساخته است:

      چه آساید به هر پهلو بغلتد     کسی کز خار سازد او نهالین

[صورت و سیرت انسان در قرآن - صفحه 100]

 


92/3/31::: 10:11 ع
نظر()
  
  

 سالک

گل تقدیم شمابهترین و مهم ترین هدف تنزل قرآن از ناحیه حقِّ محض و هستیِ صرف، همان تذکیه عقل و تزکیه روح و تضحیه نفس انسان است. آن هم انسانی که در مرحله والای خود استاد فرشتگان می‏شود و اسمای الهی را به عرشیانِ مقرّب خداوند، می‏آموزد.

گل تقدیم شمابرای رسیدن به این هدف دو محور اصلی مورد نیاز است: یکی مُلکی و ظاهری و دیگری باطنی و ملکوتی.

گل تقدیم شمامحور مُلکی و ظاهری، مسئله رهبری نظام، امامت امت، اداره جامعه، کشورداری و ولایت فقیه است. این بحث ها پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، شکوفا شد و مسلمانان دریافتند که در کارهای ظاهری خود، نیازمند نظامی هستند که جامعه را سازمان دهد و هر نظامی نیز محتاج رهبر و هدایتگری است تا آن سازمان را هدایت کرده و به سامان رساند.

گل تقدیم شمامحور دوم که بسیار مهمتر از اولی است و تکیه گاه آن به شمار می‏رود، همان رهبریِ باطنی و ملکوتی است. برای حصول این محور ابتدا انسان باید بداند که دردرون خود سفری دارد و آن سفر، دارای مراتب و منازلی است و در هر یک از این مرتبه ها و منزلت ها نیاز به رهبری، انکار ناپذیر است؛ چون در هر منزل، راهزنانی چیره دست و خطرناک در کمین اند. اگر توشه و تجهیزات کافی در اختیار سالک باشد، انسان سائر با رهبری ملکوتی، به سلامت از این فراز و فرودها گذر می‏کند و به مقصد نهایی که ملاقات با خدای رحمان است، و اصل می‏شود.

گل تقدیم شمااز نظر قرآن کریم انسان هرگز موجودی راکد و آرام نیست و با این که به ظاهر، گوشه ای نشسته است، تلاش و کوششی پی‏گیر هماره او را به حرکت می‏خواند و به سرمایه دار شدنش ترغیب می‏کند. امّا سرمایه ای کوثری و درونی نه تکاثری و بیرونی؛ چون سرمایه داری، دو گونه است. گاهی از بیرون، سرمایه می‏آید و مانند بانک ها و موزه ها و مخزن ها در جایی انباشته می‏شود. اما گاهی سرمایه از درون، شکل می‏گیرد و آن گونه که در معدن ها و اقیانوس ها مشهود است، ثروتی شگفت انگیز حاصل می‏شود. هیچ دستی از بیرون، دُرّ و مروارید و گوهرِ شب چراغ به دریا نریخت. بلکه این سرمایه های عظیم از درون، ساخته شده و اگر چه دریا چهره ای آرام از خود به نمایش گذارده، امّا در ژرفای خویش سرگرمِ ساختن و پرداختن کوثر است و این درسی است الهی برای انسان که:

                   چو دریا به سرمایه خویش باش    هم از بود خود سود خود بر تراش

گل تقدیم شمااگر انسان به این مرتبه دست یافت، نه یک موجود کوچک که «جهانی است بنشسته در گوشه ای» و گرچه آرام است اما دریایی است سرگرم گوهر ساختن.

بنابراین خدای سبحان، انسان را مسافری می‏خواند که با شتاب و تلاش در حال سیر و سفر است و پایان سیر او نیز ملاقات با خداست: (یا أیّها الإنسان إنّک کادح إلی ربّک کدحا فملاقیه)[1]. اگر انسان یقیناً در سفر است و مقصدش لقاء الله، قهراً حرکت او سیری است عمودی و طولی. یعنی تکاملی و ملکوتی، نه سیری افقی و اقلیمی؛ زیرا خداوند در منطقه و جایگاهی ویژه نیست. بلکه انسان به هر سو که روی آورد، چهره به سوی خدا کرده است. چه به سوی آسمان و زمین؛ زیرا: (و هو الّذی فی السّماء إله وفی الأرض إله)[1] و چه به سوی شرق و غرب؛ زیرا: (وللّه المشرق و المغرب فأینما تولوا فثمّ و جه اللّه)[2].[صورت و سیرت انسان در قرآن - صفحه98 , 97]خدانگهدار

------------------------------------------------------------------------------------------- 

[1] ـ سوره انشقاق، آیه 6.

 


  
  

گل تقدیم شماوقتی انسان به مدد منظر توحیدی، فقر خویش را مشاهده کرد، برای مشاهده و شهود حق باید مراحلی را طی کند که در هر یک از این مراحل، بخشی از دیوارهای استقلال او فرو می‏ریزد و نمودی از تجلّیات خدا برای وی آشکار می‏گردد.


گل تقدیم شما1. فنای افعالی: وقتی انسان، ذات خود را فقر محض و ربط صرف دید که فانی در هستی مطلق است، به طوری که این ربط محض هم دیده نشد، افعال کمالی خود را فانی در فعل فاعل مستقل می‏بیند که خدای سبحان است و برایش مبرهن می‏شود که دیگر موجودات نیز هیچ‏یک در هستی استقلال ندارند و چون استقلال ندارند، فعل کمالی آنها در فعل خدای سبحان فانی است.


قهراً کارهای قبیح، معاصی، شرور، گناهان و نظایر آن، چون ریشه در نقص و فقدان دارد، از خود انسان که فقیر محض است، بالا نمی‏رود و مبدأ ذاتی نمی‏خواهد و وقتی مبدأ ذاتی نخواست، استنادی هم به خداوند ندارد و به ذات اقدس الهی منتهی نخواهد شد؛ امّا کارهای وجودی و کمالی و خیر، منحصراً مخصوص خدای سبحان است. هر کار خیری که از هر فاعلی نشئت می‏گیرد، آن فعل، فانی در فعل خدای سبحان است و این اساس «توحید افعالی» است. توحید افعالی یعنی انسان موحّد به جایی برسد که تمام کارهای خیر را که از هر فاعلی نشئت می‏گیرد، فانی در فعل خدای سبحان ببیند.


انسان وقتی به مقام توحید افعالی رسید، عالم را زیر پوشش ربوبیت رب‏العالمین می‏بیند؛ خود او و افعال کمالی (نه شرور و قبایح) او مهره‏هایی ازافعال و اوصاف فعلی خدای سبحان به شمار می‏روند و دیگر موجودات را هم این چنین مشاهده می‏کند و قهراً وقتی فعل کمالی خود و دیگر فاعلان را فانی در فعل خدای سبحان دید، نه به خود متّکی می‏شود نه به دیگران. این انسان از مرحله اعتماد به نفس و نظایر آن می‏رهد و به اعتماد به خدا می‏رسد.


گل تقدیم شما2. فنای صفاتی: انسان سالک، وقتی از توحید افعالی موسوم به «فنای افعالی» گذشت، به توحید صفاتی می‏رسد که «فنای صفاتی» نام دارد. انسان تا اوصاف خود و دیگران را در اوصاف خدای سبحان فانی نبیند، موحّد راستین نیست، زیرا اگر خدا دارای اوصاف کمالی و آن اوصاف، نامحدود است، در کنار صفت نامحدودِ خدا، صفتِ دیگر نمی‏گنجد، گرچه محدود باشد. اگر خدا دارای علم نامحدود است، دیگر نمی‏توان گفت که در کنار علم نامحدود خدا، علم محدود دیگران هم وجود دارد.


این مطلب که علم خدا نامحدود و مستقل است و علم محدود و وابسته دیگران جدای از علم خدا موجود است، از منظر کمال توحیدی، درست نیست، چون اگر در برابر علم نامحدود خدا واقعاً علمی باشد (گرچه محدود) لازمه‏اش محدود بودن علم خداست، زیرا اگر علمی نامحدود شد، جایی برای علم دیگر باقی نمی‏گذارد و مرزی ندارد که بگوییم تا این حد علم خداست و این حد علم خلق خدا.


وقتی سالک موحّد، صفات خدا را نامحدود دید، همه صفات کمالی را نیز در صفات خدا فانی می‏بیند. این همان فنای صفاتی است و بازده آن «توحید صفاتی» خواهد بود، پس انسان وقتی در مرحله صفت موحّد می‏شود که تمام اوصاف را فانی در صفات کمالی خدای سبحان ببیند.

گل تقدیم شما3. فنای ذاتی: انسانی که به دو مرحله پیشین نایل آید، در حقیقت به باطن عالم و دین دست می‏یابد و از آن باطن هم باطن و عمق دیگری برای او مشهود وروشن می‏شود که همان «فنای ذاتی» است. در این مقام، انسان برای هیچ ذاتی استقلال و هستی جدا قائل نمی‏شود و همه ذوات و وجودات را فانی در آن هستِ محض و ذات صرف می‏داند، زیرا اگر هستی خدای سبحان نامحدود است، دیگر در قبال هستی نامحدود، هستیهای دیگر (خواه محدود یا نامحدود) فرضِ صحیح ندارد؛ همان‏طور که دو نامحدود فرض ندارد، یک نامحدود و یک محدود هم فرض ندارد، زیرا یک امر نامحدود، جایی برای محدود باقی نمی‏گذارد، پس دارنده این دیدگاه، هستیها را فانی در هستی خدای سبحان می‏بیند؛[شمس الوحی تبریزی - صفحه 282]


92/3/17::: 9:8 ص
نظر()
  
  

گل تقدیم شمادر هر شناختی، قهراً از اموری مانند معلوم، عالم، علم، معلّم، اقسام شناخت، ابزارها و موانع شناخت و... بحث می‏شود. محور اصلی بحث در اینجا معلوم، یعنی توحید است. آیا راهها و ابزارهای نیل به این مطلوب مهم همان وسایل عادی معرفت است یا چیز دیگری است، اگر چیز دیگری است، کدام است؟


گل تقدیم شماقرآن کریم راههایی را فراسوی موحّدان و سالکان پژوهش توحیدی قرار داده است که بعضی از بعض دیگر دقیق‏تر است. این راههای سه‏گانه جمعاً در یک آیه طبق برخی احتمالات چنین آمده است: (سنریهم آیاتنا فی الآفاق و فی أنفسهم حتّی یتبیّن لهم أنّه الحقّ أولم یکف بربّک أنّه علی کلّ شی‏ءٍ شهید) ؛ تحقیقاً و به‏زودی نشانه‏های خود را در آفاق و نفوس ایشان ارائه خواهیم داد تا برایشان روشن گردد که خدا برحق است، آیا کفایت نمی‏کند تو را از برهان که او یعنی خداوند، بنابر رجوع ضمیر «أنّه» به خدا، نه به قرآن که طبق بعضی برداشتها مناسب با سیاق است بالای همه موجودات عالم، مشهود است؟


گل تقدیم شمادر این آیه، هم از مطالعه در آیات آفاقی یاد شده است که همان سیر در خلقت آسمان و زمین و پی در پی بودن شب و روز است، هم از مطالعه در آیات انفسی که راه دوم است و هم از راه بسیار عمیق و دقیق شناخت خدا به واسطه خدا سخن به میان آمدهاست. ذیلاً ضمن اشاره به این اقسام سه‏گانه، توضیحی اجمالی نیز در شرح آنها ذکر می‏شود و تفصیل آن ضمن بیان ادلّه توحید خواهد آمد. در برخی از آیات به دو قسم از راه‏های یاد شده عنایت شده است؛ مانند: (وفی الأرض آیات للموقنین وفی أنفسکم أفلا تبصرون) چنان‏که در بعضی آیات دیگر به قسم سوم عنایت شده است، مانند: (ذلک بأن الله هو الحقّ و أنّ ما یدعون من دونه الباطل وأنّ الله هو العلی الکبیر) . تحریر این بحث در موطن مناسب ارائه می‏شود.


1 . راه آفاقی


گل تقدیم شمابسیاری از آیات قرآن کریم انسان را به مطالعه در اسرار طبیعت و نظم محیرالعقول جهان، تفکر در آفرینش آسمانها، زمین، کوه‏ها، دریاها و حیوانات و... دعوت می‏کند و این خود یکی از راه‏های نیل به توحید خداست، راهی که انسان عاقل و منصف را موحد می‏کند؛ مثلاً می‏فرماید: اوست که آسمانها و زمین را پدید آورد، اوست که نظم ریاضی اختران را تأمین می‏کند، اوست که نظم فصول چهارگانه و آمد و رفت شب و روز را پدید می‏آورد. اوست که انسان را از خاک و گل آفرید و به این شکل زیبا درآورد، خداوند کسی است که هر چیز را خلقتی که درخور اوست داده، سپس وی را به هدف هدایت کرده است. آن خدایی است که هر چیزی را آفرید نیکو آفرید، هر چیزی را به اندازه خلق کرد و آن را به سوی هدف معین هدایت نمود.


گل تقدیم شماامتیاز راه آفاقی از راه‏های دیگر، آسانی و قابل فهم بودن آن برای همگان است؛ زیرا پیمودن این راه به مبادی عمیق و بحثهای پیچیده فنی و برهانهای سنگین فلسفی نیاز ندارد و انسان با دور بودن از هوا و هوس و سیر اجمالی در عالم طبیعت، به وجود «الله» و یگانه بودن او و سایر صفات وی پی خواهد برد: (إِنّ فی خلق السَّمَاوَاتِ و الأرض و اختلاف الَّلیل و النهار لآیات لأُولی الألباب) ؛ قطعاً در آفرینش آسمانها و پی در پی آمدن شب و روز، برای خردمندان نشانه‏هایی است.


گل تقدیم شماعمق و اثر عملی این راه سهل و عمومی، نسبت به راه دوم کمتر است. در این راه مشکلات بیرون حل می‏شود، کیفیت آفرینش آسمان و زمین روشن می‏گردد، از امکان و حدوث آنها، به هستی واجب و قدیم و از حرکت عالم، به وجود محرکِ بی‏حرکت آن پی خواهیم برد و از نظم آنها به ناظم با شعور استدلال می‏شود، ولی تحول درونی و سیر قلبی حاصل نخواهد شد.


گل تقدیم شمادر این سیر، راه غیر از رونده و غیر از مقصد است؛ سالک، انسان جست‏وجوگر و راه، تفکر در جهان آفرینش، روابط، حرکت، نظم و خصوصیات آن است و مقصد برین، همان محرکِ بی حرکت، ناظم با شعور، قدیم ازلی و سرمدی است.[توحید در قرآن - صفحه 48]


2 . راه انفسی


گل تقدیم شمامقصود از راه انفسی، سیر در آیات درونی و شناخت خدا از راه خود شناسی است؛ این راه به مقصد نزدیک‏تر و دقیق‏تر از راه آفاقی است و سعادت افزون‏تری را نصیب انسان سالکمی‏کند.


گل تقدیم شمادر این سیر، معلوم می‏شود خود انسان آیت توحید خداست و همین تأمّل در خویشتن خویش، رهگشای مناسبی برای خداشناسی و جهان‏بینی است. انسان با تأمّل در ذات، صفات و افعال خویش می‏یابد که همه شئون هستی او احتیاج است و هرگز نمی‏تواند به خود یا دیگران که مانند خود او هستند، تکیه کند؛ چون هیچ موجود امکانی استقلال ندارد. علل و عواملی خارجی در او نیازهایی می‏آفرینند و علل و عواملی هم نیازهای او را ظاهراً برطرف می‏کنند؛ نفوذ اسباب و وسایل بیرونی در او نیازهای زایدی به وجود می‏آورد، او را محتاج خوردن غذا، نوشیدن آب، استراحت و گاهی نیازمند درمان می‏کند، علل و عوامل بیرونی دیگری نیز مانند غذا، پوشاک، خوراک، دارو و مانند آن نیازهایش را پاسخ می‏دهد.


گل تقدیم شماانسان نمی‏تواند نیاز نداشته باشد، چنان که نمی‏تواند اصل هستی خویش را خود تضمین کند و بقای آن را هم خود به عهده بگیرد؛ زیرا مستقل نیست، بلکه از هر جهت مقهور علل و عوامل بیرون است که آنها هم هر یک محکوم علت دیگرند و تحت نظم و نفوذ عامل دیگری اداره می‏شوند که آن خدای سبحان است.


گل تقدیم شمادر این تقریر، سخن از اندیشه و علم حصولی است؛ یعنی اگر انسان به خود بیندیشد و نیاز خود را احساس کند، می‏بیند تکیه‏گاه او موجود نیازمند دیگر نیست، بلکه نیاز او به وسیله موجود بی‏نیازی برطرف می‏شود و اگر خود را محتاج به غیرخدا بپندارد، گرفتار خیال کاذبی شده است. امام سجاد(علیه‌السلام) می‏فرماید: «رأیت أن طلب المحتاج إلی المحتاج سفه من رأیه و ضلة من عقله»؛اگر نیازمندی از نیازمند دیگر چیزی طلب کند، از سفاهت رأی و گمراهی عقل اوست. خداشناس کسی است که خردمند باشد و حاجتش را از غنی بالذات بخواهد، نه از محتاج دیگر و اگر انسان در آفرینش خویش بیندیشد، قطعاً به خدا راه پیدا می‏کند. از این رو نبی اکرم‏صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «من عرف نفسه فقدعرف ربه».


گل تقدیم شمادر این سیر، هر چند ظاهراً سالک و مسیر یکی است زیرا رونده در خویشتن خویش فکر می‏کند، ولی باطناً چنین نیست؛ چون انسان هر چه در نفسِ خود با مفاهیم حصولی تدبّر می‏کند، در واقع با سیر آفاقی مأنوس است، نه سفر انفسی؛ زیرا همه مفاهیم از هویّت عینی نفس بیگانه‏اند؛ هر چند از او حکایت می‏کنند و بر او منطبق می‏شوند؛ چون مفهومْ کلی است و نفس سالک هویت شخصی، و مفهوم، موجود ذهنی است و هویت او موجود عینی و مفهوم نفس یا مفهومِ «مَن» به حمل اوّلی نفس و «من» است، ولی به حمل شایع صناعی نفس و «من» نیست و مفهوم، غایب است و هویّت سالکْ حاضر و شاهد و نیز تفاوتهای متعدد دیگر که ریشه همه آنها در تفاوت اساسی مفهوم و مصداق است. بنابراین، بررسی مفاهیم حصولی و ذهنی که همگی جدای از هویت انسان‏اند، به مثابه آیات آفاقی است و تأمل در آنها از سنخ تعدد سالک و مسیر است،نه وحدت آن دو.


گل تقدیم شماگفتنی است که منظور از راه انفسی، فحص و تحلیل اجزای بدن نیست؛ یعنی اگر کالبدشناسی درباره همه اعضا و جوارح ظاهر و باطن خویش تدبّر کند و همه آنها را به طور عمیق از راه ذهن ارزیابی نماید یا با دستگاه حسّی و تجربی ببیند و از نظم و نضد آنها آگاه گردد و موحّدانه فتوا دهد، هرگز چنین نگرشی سیر انفسی محسوب نمی‏شود، بلکه در محدوده سیر آفاقی به حساب می‏آید؛ هرچند به قلمرو سیر انفسی نزدیک است.


گل تقدیم شماشناخت خدا از راه سیر انفسی تقریر دیگری نیز دارد که بر علم حضوری تکیه می‏کند و چون علم حضوری بدون تهذیب نفس ممکن نمی‏شود، راهی دشوار است و میسور هر کسی نیست،بلکه تنها مقدورصحابه یقین است‏که از اصحاب عقل بالاترند؛ چون فرمود: (و فی خلقکم و ما یبثّ من دابّةٍ آیات لقومٍ یوقنون) ؛ در خلقت شما و انواع بی‏شمار حیوان که در زمین پراکنده‏اند، آیاتی برای اهل یقین است، لیکن ره‏آورد این سفر بیش از محصول راه اول است؛ چون اگر کسی در خویشتن سیر کند که من کیستم؟ از کجاآمده‏ام؟ چه کسی در من اثر می‏گذارد؟ آن کسی که مرا اداره می‏کند کیست؟ مسلماً از حقّ غافل نخواهد بود.


در اندرون منِ خسته دل ندانم کیست    که من خموشم و او در فغان و در غوغاست


گل تقدیم شماهمان‏گونه که اشارت رفت، در این سیر شهودی، سالک و مسیر متحدند و هیچ تفاوتی غیر از تغایر مفهومی بین رونده و راه وجود ندارد، تنها مقصد از آنها جداست.


گل تقدیم شماغرض آنکه اگر انسان در خویشتن بیندیشد و با علم و آگاهی در آیات انفسی سیر کند، لطف و امدادهای الهی همسفر اوست؛ چون گرچه سیر فی الخلق دارد، لیکن به شهود حق منتهی می‏شود و لطف خاص الهی او را همراهی می‏کند و چنین سالکی اهل یقین است، ولی آن کس که در جهان بیرون می‏اندیشد و تلاش می‏کند تا آگاه شود و درباره هستی خویش تأمّل نمی‏کند، درونش از تدبر توحیدی تهی است و به تعبیر برخی از اهل معرفت، کسی که در جانش چیزی ندارد، مانند کسی است که کیسه‏ای را با گره‏های محکم و کور بسته است و با چنگ و دندان آن را باز می‏کند، ولی درون کیسه خالی است؛ یعنی گرچه در انباشتن مفاهیم حصولی زحمت می‏کشد و رنج می‏برد، ولی درون جان او تهی است؛ اگر بکوشد درون خود را از معرفت پر کند و درونش را به چشمه‏ای جوشان تبدیل سازد، رنج او به ثمر می‏نشیند.


چند بازی عشق با نقش سبو          بگذر از نقش سبو رو آب جو


نکته بیننکاتی درباره نفس


1. نفس انسان مراتبی دارد و علم شهودی به هر مرتبه معادل همان رتبه وجودی ارزیابی می‏شود.


2. براساس سیر جوهری، تحوّل مرتبه نازل به مرحله کامل میسور است و از آن راه، شهود نیز که عین شاهد است، به کمال بار می‏یابد.


3. سِرّ تحوّل‏پذیری نفس، آن است که هر چند از یک سو مجرد است، ولی از سوی دیگر رَهْن طبیعت است. از این‏رو اصل جامع ملائکه که گفتند: (وما منّا إلاّ له مقام معلوم) ، شامل آن نمی‏شود.


4. برای نفس غیر از مراحل الهام، تسویل، امر به بدی، ملامت و اطمینان، شئون جداگانه دیگری است که برخی از آنها در محدوده هویت انسان سهم تعیین‏کننده و بعضی از آنها صبغه امانت الهی دارند که هر انسانی موظّف به پاسداری از آن است. تحریر این بحث به موطن خاص خود ارجاع می‏شود.


3. از مقصد به مقصود


گل تقدیم شمادر این سیر، انسان سالک با اندیشه و سیر در حقیقت هستی ره به مقصود می‏برد و در همه جا قبل از هر چیز خدا را می‏یابد، به‏طوری که راه و مقصد یکی است؛ هرچند تفاوت آنها محفوظ است.


خداوند بالا و پستی تویی    ندانم چه ای هر چه هستی تویی


گل تقدیم شماتأمّل در حقیقت هستی، کامل‏ترین راه برای پی‏بردن به وجود هستی صِرف است. پیمودن این صراط مستقیم بهترین ره‏آورد را به همراه دارد. شناخت خدا از خدا و با سیر در حقیقت هستی موجب می‏شود که سالک غیر از خدا کسی را طلب نکند، چنان که عارف خدا شناس از او غیر او را نمی‏خواهد؛ یعنی همان‏گونه که بررسی غیر او راه کامل و نهایی رسیدن به مقصود نیست، غیر او هم هدف نخواهد بود:


از خدا غیر خدا را خواستن    ظن افزونی است و کلی کاستن


گل تقدیم شماتکامل و سعادت اصیل انسان، در پرتو اندیشه در هستی صرف حاصل می‏شود توضیح بیشتر، همراه با آیات مناسب در جای خود خواهد آمد ودراین‏مورد قرآن می‏فرماید:


(أولم یکْف بربّک أنّه علی کلّ شی‏ءٍ شهید) ؛ آیا پروردگارت که قبل از هر چیز مشهود است برای توحید کافی نیست؟ چون خدای سبحان مشهود محض است و قبل از هر چیز معلوم و معروف است و خود برای شناخت کافی است، نیازی به نشانه ندارد، خواه نشانه‏های بیرونی و آیات آفاقی و خواه نشانه‏های درونی و آیات انفسی.


گل تقدیم شماانسان بصیر خبیر با مشاهده متن دریا به وجود آب یقین پیدا می‏کند و دیگر نیازی به مشاهده چمنهای سرسبز اطراف ندارد تا از آن راه پی به وجود آب ببرد، ولی برای بی‏نیازی از تأمّل در مزرعه سبز یا باغ خرم، لازم است دریا را به خوبی بنگرد و از مشاهده آن غافل نماند تا به وجود آن یقین حاصل کند و نیازی[توحید در قرآن - صفحه 51]خدانگهدار


92/2/4::: 11:43 ع
نظر()
  
  

گل تقدیم شماهیچ ستاره‌ای در آسمان اندیشه انسانی پرفروغ‌تر از شمس واره ‌«‌توحید» نیست. توحید، اوج عروج سالکان عاشقی است که دلخسته دلدار، شیفته دیدار و واله لقای بی‌مانند اویند.


گل تقدیم شماهیچ معرفتی را یارای نیل به بلندای معارف توحیدی و عرفانِ صفات و اسمای الهی نیست، بلکه معرفت اصیل همواره از آبشخور زلال توحید سیراب است و هر اندیشه‌ای که از چشمه‌سار خورشید سان وحدت الهی سیراب نگشته و از آن دور ماند، در ویرانه ضلالت و تاریکخانه غوایت مایه سقوط و هلاکت است.


گل تقدیم شمااز این رو، تمام تحریف های فکری و انحراف‌های عملی، پایه در بی‌معرفتی نسبت به توحید و فرورفتگی در وادی تیه شرک داشته و همان‌طور که تنها توحید سعادت آفرین است، تنها شرک شقاوت‌زاست و نگونبختی به همراه دارد.


گل تقدیم شماهمان‌گونه که اصل وجودِ یگانه و هستی یکتای الهی مایه حیات و عامل قیام جهان و جهانیان است و همه هستی به حیّ قیوم تکیه و اعتماد دارد، تمام اندیشه‌های اصیل و افکار قویم، مرهون وابستگی و پیوستگی به اندیشه توحیدی است.


گل تقدیم شماخداوند بی‌عدیلی که تنها عجز معرفت او و اقرار به ناتوانی در شناخت او وسیله قرب و عامل نجات است، هیچ کلامی را برتر از توحید نیافرید و هیچ سخنی را به عظمت و جلالت ‌«‌لا إله إلاّ الله» نیاورد که رسول گرامی اسلام(صلّی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: نه من و نه احدی پیش از من، مثل ‌«‌لا إله إلاّ الله» نیاورده است؛ قال رسول الله(صلّی الله علیه وآله وسلّم): ‌«‌ما قلتُ ولا قال القائلون قبلی مثل لا إلهَ إلاّ الله»[1]. این کلام حکایت از حقیقت بی‌نظیر توحید دارد.[توحید در قرآن - صفحه 19]


  
  
<      1   2   3   4   5   >>   >